معنی اسم ها و نام های دخترانه و پسرانه - ه
معنی اسم ها و نام های دخترانه و پسرانه – ه
15 خرداد, 1397
عوامل موثر در باروری
عوامل موثر در باروری
15 خرداد, 1397
معنی اسم ها و نام های دخترانه و پسرانه - ی

معنی اسم ها و نام های دخترانه و پسرانه - ی

معنی نام ها و اسامی دختران و پسران ایرانی  – ی

اگر دوست دارید گردنبند یا دستبند شیک با اسم فرزندتان داشته باشید سری به فروشگاه بیبی سنتر بزنید.

ی

یادگار

-1 آنچه از کسی یا چیزي باقی میمانَد و خاطرهي او را در اذهان زنده نگهمیدارد؛ 2- یاد، خاطره؛ 3- یادگاري؛ 4- (به مجاز)

( فرزند خلف به جا مانده از پدر و جد، جانشین، وارث؛ 5- (در قدیم) نشان، اثر؛ 6- (در قدیم) ماندگار، ماندنی؛ 7- (اَعلام) 1

1325 شمسی در تهران منتشر شد؛ 2) یادگار محمّد: – ماهنامه تاریخی و ادبی فارسی که به وسیلهي عباس اقبال در سالهاي 1321

[قرن 9 هجري] شاهزاده تیموري، پسر بایسنقر، که در سال 873 قمري سلطان ابوسعید را کشت و در جنگ با سلطان حسین بایقرا

شکست خورد

 

یارالله

(فارسی  عربی) دوست خدا

 

یاس

(در گیاهی) درختچهاي زینتی با ارتفاع حدود دو متر داراي گلهاي زرد، سرخ، سفید و بنفش و بسیار معطر

 

یاسان

« نامه شت و خشور یاسان » (دساتیر) 1- از برساختههاي فرقهي آذرکیوان؛ 2- (اَعلام) یاسان را نام پیغمبري دانستهاند و کتابی به نام

در دساتیر درج شده است

 

یاسر

(عربی) 1- شترکُش که گوشت قسمت کند؛ 2- آسان؛ 3- چپ، طرف چپ؛ 4- (اَعلام) نام صحابی مشهور پدرِ عمار، که خود و

همسرش (سمیّه) به خاطر پذیرش اسلام، شکنجه شدند و به شهادت رسیدند

 

یاسمن

(در گیاهی) درختچهاي زینتی داراي گلهاي درشت و معطر به رنگهاي سفید، زرد و قرمز

 

یاسمن زهرا

(فارسی  عربی) از نام هاي مرکب، یاسمن و زهرا

 

یاسمین

(= یاسمن)، یاسمن

 

یاسمینا

(یاسمین + ا (پسوند نسبت)) منسوب به یاسمین، یاسمین و یاسمن

 

یاسین

(عربی) (اَعلام) (= یس) سورهي سی و ششم از قرآن کریم، داراي صدو هشتاد و یک آیه

 

یاشا

(ترکی) به معنی زنده باد!، آفرین!

 

یاشار

(ترکی) جاویدان، همیشه زنده

 

یاقوت

(معرب از فارسی یاکند) 1- (در علوم زمین) سنگِ قیمتی از ترکیبات آلومین که به رنگهاي سرخ، زرد، و کبود وجود دارد و در

جواهرسازي به کار میرود؛ 2- (در قدیم) (به مجاز) لب سرخ معشوق؛ 3- (اَعلام) 1) نام یکی از قدیمیترین اقوام ترك که به

مغولان شباهت نزدیک دارند: 2) یاقوت: کتاب عربی از ابراهیم نوبختی [قرن 4 هجري]، در کلام شیعه؛ 3) یاقوت حموي (=

626 قمري] دایرةالمعارف نویس عرب، از جمله بردگان رومی

مؤلف فرهنگ جغرافیایی مُعجم – شهابالدین یاقوت حموي): [ 575

الاُدَبا؛ 4) یاقوت مستعصمی (= جمالالدین یاقوت مستعصمی): [قرن 7 هجري] خوشنویس مسلمان، از غلامان مستعصم عباسی، که

نمونههاي فراوانی از کتابهاي خط او، مانند قرآن و گلستان سعدي در دست است

 

یانا

-1 (اوستایی) نیکی رسان، نکویی بخش؛ 2- (در ترکی) در حال اشتعال؛ 3- (به مجاز) زیبا و درخشان

 

یاور

یاري دهنده، کمک کننده

 

یحیی

-2 (اَعلام) 1) نام پسر زکریّا از پیامبران بنی اسرائیل؛ 2) یحیی (= شاه یحیی) : شاه بخشی از ؛« تعمید دهنده » (عبري) 1- به معنی

795 قمري] از سلسلهي آل مظفر، که مدتی بر یزد، اصفهان و فارس حکومت کرد

با اینکه نسبت به امیر تیمور – ایران [حدود 786

759 قمري]، که طُغاتیمور، امیر مغول را – از در اطاعت درآمد، ولی سرانجام به فرمان او کشته شد؛ 3) یحیی: امیر سربداري [ 753

190 قمري] دولتمرد ایرانی، وزیر هارون الرشید – کشت و خود نیز مدتی بعد به دست برادر زنش کشته شد؛ 4) یحیی برمکی: [ 120

که قدرت فراوان به دست آورد، ولی سرانجام مورد غضب خلیفه واقع شد و در زندان درگذشت؛ 5) یحیی ابن حسین: نخستین شاه

زیدي یمن [قرن 3 هجري] ملقب به هادي؛ 6) یحیی ابن زید: [قرن 2 هجري] از دلاوران علوي، که پس از کشته شدن پدرش زید

ابن علی به خراسان گریخت و در آنجا دعوت به قیام کرد

نصرابن سیار، امیر امور خراسان او را دستگیر کرد و با جمعی از یارانش

364 قمري] فیلسوف مسیحی اهل تکریت در عراق، مترجم کتاب النفس ارسطو، به – کشت؛ 7) یحیی ابن عدي: (= ابوزکریا): [ 280

عربی و مؤلف برخی کتابهاي فلسفی و کلامی؛ 8) یحیی معاذ رازي: [قرن 3 هجري] عارف و زاهد ایرانی از مردم ري؛ 9) یحیی

تعمید دهنده(= یوحناي مُعمَدان): [زنده تا حدود 31 میلادي] رهبر دینی یهود، از خویشاوندان حضرت عیسی (ع)، که ظهور نجات

( دهنده را به مردم نوید میداد و آنان را در رود اردن غسل تعمید میداد

حاکم فلسطین به تحریک همسرش او را سربرید؛ 10

749 میلادي] مسیحی سوري از آباي کلیسا، مؤلف آثاري در الاهیات، فلسفه و – یحیاي دمشقی (= یوحناي دمشقی): [حدود 675

تاریخ؛ 11 ) یحیی نحوي: [زنده در 640 میلادي] پزشک، فیلسوف و زبان شناسی اهل اسکندریه، مؤلف شرحهایی بر کتابهاي بقراط

و جالینوس

 

یدالله

(عربی) 1- دست خدا؛ 2- (به مجاز) قدرت خداوند

(برگرفته از قرآن کریم، آیهي 69 سورهي مائده)

 

یَزدان

-1 خداوند، ایزد؛ 2- (در ادیان) در مذاهب ثنوي، خداي خیر و نیکی، ایزد مقابلِ اهریمن

[یزدان در اصل جمع یزد (= ایزد) است

 

به کار رفته است]

+ ایزد

« الله » در فارسی دري نیز مفرد به شمار آمده و در ترجمهي

یُسرا

(عربی) 1- آسان، فراخی، به آسانی، به سهولت؛ 2- (در قدیم) چپ، طرف چپ در مقابلِ یمنی

 

یَسنا

(اوستایی) هم ریشه با یشت، در لغت به معنی پرستش، ستایش، نماز، جشن و در اصطلاح نام یکی از بخشهاي پنجگانهي اوستا و

مهمترین آنهاست

 

یعقوب

-2 (اَعلام) 1) پیامبر یهود و نیاي بنی اسرائیل، پسر حضرت اسحاق و پدر حضرت یوسف؛ ؛« پاشنه را میگیرد » (عبري) 1- به معنی

2) از حواریان حضرت عیسی(ع)، معروف به یعقوب اکبر، که به روایت انجیل در پاي صلیب حضرت عیسی(ع) حضور داشت و در

مصر به دار آویخته شد

یکی از رسالههاي عهد جدید منسوب به اوست؛ 3) یعقوب اصغر: [زنده تا 43 میلادي] یکی دیگر از

حواریان حضرت عیسی(ع)، که به فرمان هِرود کشته شد؛ 4) یعقوب بردعی: [زنده تا 578 میلادي] اسقف سریانی، بطریرك

896 قمري] سلسلهي آققوینلو، که سلطان حیدر صفوي را شکست – انطاکیه و بنیانگذار مذهب یعقوبی؛ 5) یعقوب بیگ: امیر [ 883

708 قمري] اسقف یعقوبی، نحوي، مورخ و – داد و کشت

به دست یکی از همسرانش مسموم شد؛ 6) یعقوب رهاوي: [حدود 633

265 قمري] و بنیانگذار سلسلهي صفاریان

– فیلسوف سریانی، مؤلف نخستین دستور زبان سریانی؛ 7) یعقوب لیث: نخستین امیر [ 247

بخشی از افغانستان کنونی را فتح کرد

سپس سلسلهي طاهریان را برانداخت

در جریان حمله به عراق در خوزستان درگذشت

 

یکتا

-1 یگانه، بینظیر، تنها؛ 2- (در قدیم) تنها، فرد، منفرد؛ 3- (در قدیم) (به مجاز) جدا، بینیاز، فارغ؛ 4- مستقیم، راست؛ 5- مخلص،

صمیمی؛ یک رنگ، بیریا؛ 6- (در قدیم) به تنهایی؛ 7- ساز زهی که فقط یک سیم یا وتر بر آن بسته باشند

 

یگانه

-1 صمیمی، همدل، یک رنگ؛ 2- بیهمتا، بینظیر، تنها، منحصر به فرد؛ 3- (در قدیم) یک، یکی، واحد

 

یَلدا

(سُریانی) 1- آخرین شب پاییز در نیمکره شمالی و بلندترین شب سال [مقارن میلاد عیسی (ع)]؛ 2- (در قدیم) (به مجاز) تاریک و

بلند یا تاریک و عمیق

 

یُمنا

(عربی، یُمنی) 1- (در قدیم) راست، سمت راست، در مقابلِ یُسري؛ 2- مبارك، بسیار با برکت

 

یَمین

– (عربی) 1- (در قدیم) راست، سمت راست، در مقابلِ یسار؛ 2- دست راست انسان؛ 3- (به مجاز) دست یار، مایه اقتدار؛ 4

سوگند؛ 5- توانگري، برکت و سعادت

 

یوسف

-2 (اَعلام) 1) سورهي دوازدهم از قرآن کریم، داراي صد و یازده آیه؛ 2) یوسف: پیامبر بنی ؛« خواهد افزود » (عبري) 1- به معنی

اسرائیل، پسر محبوب حضرت یعقوب، که گفته شده است برادرانش او را در چاهی انداختند و او به مصر برده شد و در آنجا او را

به غلامی فروختند

زلیخا همسر اربابش عاشق او شد، ولی او این عشق را رد کرد و در نتیجه به زندان افتاد

بعدها وزیر فرعون شد؛

500 قمري] سلسلهي مرابطون، که مراکش را پایتخت قرار داد، شاه کاستیل را شکست داد و شهر – 3) یوسف ابن تاشفین: شاه [ 453

1184 میلادي] سلسلهي موحدون در آندلس که به حمایت از ابن رشد – تِلمسان را بنا کرد؛ 4) یوسف ابن عبدالمؤمن: امیر [ 1163

680 قمري]

یوسف شاه دوم، ملقب به – پرداخت؛ 5) یوسف شاه: نام دو تن از اتابکان لر بزرگ

یوسف شاه اول: اتابک [ 672

916 قمري] سلسلهي عادلشاهیان هند و – 745 قمري]؛ 6) یوسف عادل شاه (= عادل شاه): بنیانگذار [ 895 – رکناالدین: اتابک [ 720

نخستین فرمانروایی که مذهب شیعه را در هند رواج داد؛ 7) یوسف فلاوي: [حدود 37 – حدود 100 میلادي] مورخ یهودي، که

تاریخ جهان را از آغاز تا سال 69 میلادي، همراه با شرح حال خودش نوشت

 

یوسفرضا

(عبري  عربی) از نامهاي مرکب، یوسف و رضا

 

یوکابد

-2 (اَعلام) مادر هارون و موسی و مریم و عمهي زوجهي عمرام لاوي

؛« خداوند مجداست » (عبري) 1- به معنی

یونا

-2 (اَعلام) نام دیگر حضرتِ یونس(ع)

[صاحب قاموس کتاب مقدس در ذیل مدخل یونس ؛« خداوند میدهد » (عبري) 1- به معنی

گفته است لفظ یونا به معنی کبوتر است]

یونس

 

یونس

(سریانی ؟) (اَعلام) 1) سورهي دهم از قرآن کریم، داراي صد و نه آیه؛ 2) یونس(ع) پسر متّی ملقب به ذوالنون (= صاحب ماهی)

یکی از انبیاي بنی اسرائیل که به روایت عهد عتیق، در نینوا ظهور کرد

هنگامی که در کشتی سفر می کرد او را در آب انداختند

 

ماهی بزرگی او را بلعید و سه روز بعد از شکم خود به ساحل انداخت

کتاب یونس نبی (ترجمه)، در عهد عتیق دربارهي اوست

+

یونا

 

avatar