خانواده؛ کانون قوی ترین پیوندها
در اینجا من به سراغ اولین محیط که قوی ترین پیوند است و قوی ترین حب در آنجا هست رفتم، و عرض کردم که آن عبارت از پیوند خانوادگی است. پیوند و محبّت میان فرزند و پدر و مادر، برادر و خواهر و… قهراً شدیدترین محبت ها در اینجاست.
فرزند دنباله وجودی انسان است
انسان از این عالم که می رود، انقطاع کلّی ندارد. فرزند دنباله وجودی و به منزله ادامه وجود پدر و مادر است. اما این به چه لحاظ است؟ به این است که فرزند برای والدین مفید است. با وجود فرزند انگار که هنوز از این نشئه نرفته است و چه بسا بتواند با همین ادامه وجودش، از او بهره بگیرد.
عرض کردم این در ارتباط با آن تربیتی است که نسبت به فرزندش داشته. ما تعبیرات مختلفی راجع به اولاد داریم. یک تعبیر در روایات این بود که اولاد میراث الهی است. دوم اینکه اولاد، در دست ابوین امانتی است الهی. یک تعبیری هم من کردم که اولاد، ادامه هستی پدر و مادر در این نشئه است.
بقاء انسان به تربیت صحیح فرزند است
انسان نباید ادامه وجودش را منقطع کند و از بین ببرد. هیچ کسی نمی خواهد از بین برود. آدم بقا می خواهد نه فنا. از آن طرف هم انسان هیچ گاه نباید در امانت خیانت کند. اینها چیزهایی است که جزء مفطورات ما است، فطرت می گوید که خیانت قبیح است. یا این تعبیر که فرزند میراث الهی است، نباید انسان ارثیّه را به هدر بدهد. این تعبیرها را انسان خیلی خوب ادراک می کند. راه عدم انقطاع و راه اینکه انسان خیانت نکند، راه اینکه میراث را به هدر ندهد چیست؟ راه آن ادب و تربیت است.
ما در روایاتمان هم این مطلب را داریم. مثلاً از علی (علیه السلام) نقل شده که حضرت فرمود: « بهترین چیزی که پدر برای فرزند به ارث می گذارد ، از خودش باقی می گذارد، همان تربیت اوست. » ارثیّه در مال نیست، چرا؟ چون رابطه آن با انسان اعتباری است. تو که رفتی دیگر تو مالک نیستی! وقتی مُردی، دیگر تمام شد، برو آنجا هرچه می خواهی دست و پا بزن.
نقش پدر و مادر در تربیت الهی فرزند را نیز مطالعه کنید.
اشتغال اصلی والدین باید تربیت فرزند باشد نه تأمین مادی او!
لذا ما درمعارفمان این را داریم که شما در ارتباط با خانواده تان، خاندانتان به طور کلی، بیشترین سعی و کوششتان را برای مسائل مادی او نگذارید! بلکه از این طرف بیش ترین هَمِّ تو، تربیت او باشد. چون او ادامه ی وجود تو است، بقاء تو به بقاء انسانیت و معنویت اوست نه حیوانیت او. اگر او از بُعد انسانی اش تربیت بشود، از نظر بُعد معنوی اش تربیت شود، این ادامه حیات انسانی توست، ادامه حیات معنوی تو است.
لذا نه اینکه هَمَّت را نگذار برای اداره مادی او. نه! بیشتر روی مسأله ی تربیتی تکیه داشته باش. در نهج البلاغه است که علی (علیه السلام) می فرماید،: « بیشتر مشغولیّات خویش را نسبت به خانواده و فرزندت قرار مده، چرا که اگر خانواده و فرزندت اولیاء خدا باشند، خدا آنها را فرو گذار نمی کند. »
بیشترین مشغولیّات خودت را که در این عالم می خواهی کار کنی برای آنها، از نظر مادّیشان قرار نده. بعد خیلی زیبا توضیح می دهد که این قبلی را روشن می کند که تو اگر بیایی کار کنی، بیشترین هَمِّ خودت را بگذاری برای اینکه اینها از دوستان خدا شوند، روی بُعد معنوی اینها کار کنی، پیوند اینها را با خدا محکم کنی، اگر این کار را بکنی، این را بدان خدا دوستانش را هیچ وقت وا نمی گذارد، رهایشان نمیکند. چقدر زیبا تفهیم میکند. برو این فرزند و خانواده ات را ولی الله بکن، وقتی این رابطه اش با خدا درست شد، غصّه این را نخور، هیچ وقت مولا عبد را رها نمیکند.
گاهی بعضی ها می آیند پیش من صحبتهایی میکنند. به آنها می گویم چطور شد؟ تو خدا داشتی و نسبت به تو رازق بود آن وقت نسبت به این رازق نیست؟! بله؟! تو که هستی که خیال کردی رازق اینها هستی؟ تو که رازق او نیستی که! خیال کردی اگر تو مُردی خدا هم ـ نعوذبالله ـ میمیرد؟ خدا که نمی میرد، او زنده است. بعضی ها میخواهند آتیه فرزندانشان را تأمین بکنند. آن هم تا چند نسل!!
اکثر شغلت را میگذاری برای دنیایش؟ نه! بیشترین همّتت را برای دنیای او نگذار ، بیشترین کار را بگذار روی بُعد معنوی ـ انسانی او. تو اگر میخواهی نسبت به او غیرت به خرج بدهی و از او بر محور محبّت به او حفظ و حراست کنی، به این است که تو انسان باقی بگذاری و بروی، مؤمن بالله باقی بگذاری بروی، نه ـ نعوذبالله ـ یک حیوان چموش بگذاری و بروی. چون از آن طرف هم هست، حالا من فقط این سمت آن را وارد شدم که اگر فقط روی محبت حیوانی و غیرت حیوانی بخواهی کارکنی، نتیجه این می شود.
جامعه ی الهی با غیرت انسانی و غیرت دینی ساخته می شود
فرق بین غیرت حیوانی با غیرت انسانی و غیرت دینی در این است که اکثر همّتت را برای این بگذاری. اگر بخواهید جامعه انسانی بشود، الهی بشود، باید روی غیرت انسانی جامعه کار کنید، روی غیرت دینی جامعه کار کنید. نه اینکه بارها بروید در کانال غیرت حیوانی و همیشه آن را پررنگ کنید و در نتیجه آنها تحت الشعاع قرار بگیرد که بعد ـ نعوذبالله ـ اگر غیرت دینی و انسانی آرام آرام از یک جامعه رخت بربندد، چیزی برای آن جامعه باقی نمی ماند، بدبختی جایی است که گرفتار این شود.
ضرورت شدّت غیرت در محیط خانوادگی
لذا اولین محیطی که دارد این نقش را ایفا می کند، همین محیط خانوادگی است. و روی این بسیار تأکید شده است که من عرض کردم از همان هنگام نطفه اهمیت دارد و شروع می شود.
این محیط خانوادگی که غالباً شدیدترین محبت در آن هست، باید غیرت هم خیلی قوی تر باشد، چون پیوند، پیوندی قوی است. و روی آن زیاد تأکید شده است. انسان در این محیط از نظر نقشی که از مربیان در آن محیط می گیرد نقش آن خیلی اساسی و سرنوشت ساز است. غیر آن محیط های دیگر است.
فطریات اکتسابی نیست!
انسان وقتی پا به این نشئه می گذارد، بچّه از مادر که متولد می شود، مفطور به فطرت هایی است که اینها آمیخته به وجود او هستند. و این فطرت ها در دو بُعد عقل عملی و دین میباشد. همان موقع که به دنیا آمده است. لازم نیست به او بگویی، اکتسابی نیست. او در بُعد معنوی، هم خداجو است، هم خداخواه است. هم دنبال خدا می گردد، هم خدا را دوست می دارد. این فطرت او است یعنی آمیخته به حق است. هر فرزندی بر اساس فطرت به دنیا می آید. بعد فطرت را هم معنی می کند « أَلفِطرَةُ هِی التّوحید ». این آمیخته به او است. اصلا و ابدا نمی خواهد تو به او تحمیل کنی.
تربیت یعنی شکوفایی فطرت
تو فقط یک کار بکن و آن این است که این فطرت را بیا کمک کن، شکوفا کن، رو به رشد ببر، و الّا خود او سرمایه دارد، نمی خواهد تو برای او سرمایه فراهم کنی، چه در بُعد الهی او، چه در بُعد انسانی او. همان موقع که پا به عرصه این نشئه گذاشت در فطرت او این مطلب هست که ظلم بد است، عدل خوب است، فحش بد است، دروغ بد است، خیانت بد است، امانت داری خوب است و… اینها همه در فطرت او است. می گوییم اینها جزء فطریات اوست، یعنی مربوط به بُعد عقل عملی است.
تحمیلی نیست که تو بخواهی به او بگویی، فقط وقتی به دنیا آمد خرابکاری نکن، خواهشی که از تو داریم این است که تو به این بچّه ضربه نزن. تو به این امانت الهی، خیانت نکن. این خیانت است تو داری میکنی. خواهم گفت که خیانت ها چگونه است. گاهی عملاً، گاهی لفظاً.
صفحه وجودی کودک پاک است
یک سنخ امور هست که اینها به عنوان ملکات نسبت به اعمال مطرح است. ملکه این است که با تکرار یک سنخ اعمال چه از خودش صادر بشود، چه از غیر انعکاس پیدا کند در وجود انسان نقش ببندد. چه سمعی آن، چه بصری آن، صفحه وجودی فرزند، صفحه پاکی است، هیچ چیزی در آن نوشته نیست. از نظر ملکات چطور؟ پاک است. هیچ ملکه ای نقش ندارد نسبت به کارها و هیچ زمینه و گرایشی ندارد.
ما در معارفمان داریم که فرزند در خانواده که محیط اوّلی است، به انسان های دیگر چشم باز میکند و چهره ها را میبیند، اعمال را میبیند و.. اینها است که دانه دانه جزء واردات او میشود و این روی صفحه سفید پاک اثر میگذارد و نقش می بندد. اینجاست که دست گذاشتند، گفتند باید مراقب باشید! تربیت در ارتباط با اینجاست.
در روایاتمان داریم که مثلاً علی (علیه السلام) به امام حسن(علیه السلام) خطاب کرد، فرمود: « قلب بچّه مانند زمین خالی است که هر چه در آن ریخته شود آن را قبول می کند، پس من به تربیت تو مبادرت ورزیدم، پیش از آنکه قلبت سخت شود. » این بچّه، هیچ چیزی در او نیست، هر چیزی در آن بریزی، مثل زمین می ماند که در آن بذری، درختی، بنشانی قبول می کند. این زمین صاف است. حضرت فرمود من قبل از آنکه این دل تو سخت بشود شروع کردم. قبل از اینکه این زمین چیزی قبول نکند، تو را ادب کردم. فرزند ابتدا که می آید، پاک و تمیز است. فطریاتی هم همراه خودش آورده است چه در بُعد معنوی اش، چه در بُعد انسانی اش. خدا در او نهاده، آمده است اینجا. تو هستی که الآن می خواهی پایه ریزی کنی.
تربیت در کودکی راحت تر است
مسئله مهم اینجاست که فرق بین این محیط با محیط های دیگر در این است که ملکات در این محیط سریع تر نفوذ می کند. یک وقت می گویی که پاک است، یک وقت بحث سرعت اثرپذیری است. این دوتاست با آن فرق می کند، سریع اثر می گذارد روی آن.
مِن باب مثال، این عبارت را در باب تعلیم و تعلّم شنیدید که دیگر جزء تکیه کلام های مشهور است « علم در کودکی مانند حکاکی بر روی سنگ است. سریع اثر می کند و می ماند. »
این «یَقسوا» که امیرالمؤمنین در روایت فرمود، معنایش این است. هنوز سخت نشده که بخواهم با زور وارد دل تو بکنم. چون اگربزرگ شدی، دیگر نمی شود به این زودی در این زمین چیزی بار آورد. اگر بخواهم تعبیر مسامحی کنم، این زمین حتی شخم زدن نمی خواهد؛ که بخواهیم سنگ و کلوخ و… را جمع کنیم که بعد بکاریم. بقدری آماده است! و زود و حسابی هم در آن نفوذ می کند. سرعت نفوذ در اینجا خیلی بالاست. می خواستم اینها را به شما بگویم، این که اسلام این همه تکیه کرده دربارۀ محیط خانواده، برای این رابطه قوی ایست که در کار است. اولین محیط است که می خواهد این ملکات را، در این دل پاک و صافِ روح، صفحه تمیز، وارد کند.
ما این همه سفارش در روایاتمان داریم. حتی راجع به خود انبیاء، نسبت به مأموریت های الهی، اینکه به آنها هم می گویند اول برو سراغ خانواده ات، به این خاطر است. حالا من آمدم خیلی دایره آن را هم ضیق کردم. لذا می خواستم این را عرض بکنم که این همه سفارش که شده است، جهتش این است.
اقتضای غیرت انسانی و الهی تربیت فرزند به آداب انسانی و الهی است
غیرت انسانی و الهی اقتضا می کند که فرزند را به آداب انسانی و الهی تربیت کنی. یک انسان تحویل جامعه بده، یک مؤمن تحویل جامعه بده، نه یک حیوان. به خدا قسم حیوان دو پا زیاد است. نمی خواهد تو دلسوزی کنی که بخواهی حیوان دو پا زیاد کنی! خدا خیلی فراوان دارد! دنبال این باشید که یک انسان تحویل جامعه بدهید. یک مؤمن تحویل جامعه بدهید. غیرت ایمانی، یعنی دینی و انسانی تو اقتضای این معنا را می کند، اگر حبّ صادقانه، خالصانه داری باید این گونه تربیت کنی.
تو که انسانی و نسبت به فرزندت حبّ انسانی و الهی داری، مسئله حیوانیّت تحت الشعاع است. لذا علی (علیه السلام) می گوید: بیش ترین کارت را برای تربیت و بعد معنوی او بگذار. حیوانیّت او را بگذار باشد. خدا به او می دهد مثل بقیه حیوانات که برای آنها روزی می دهد و این ها از گرسنگی نمردند، در بیابان ها می چرند..
اللهم صلّ علی محمَّد و آل محمّد …